عنکبوت (خودم)
شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۵۷ ب.ظ
سیاه وسفید
اینجا دریچه ای است برای تمام ناگفته های من. تمام سخنانم در اینجا خلاصه میشه....
بایگانی
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۴)
- بهمن ۱۳۹۳ (۳)
- دی ۱۳۹۳ (۲)
- آذر ۱۳۹۳ (۱)
- مهر ۱۳۹۳ (۱)
- شهریور ۱۳۹۳ (۲)
- مرداد ۱۳۹۳ (۲)
- تیر ۱۳۹۳ (۱۵)
آخرین مطالب
-
۹۴/۱۱/۰۸سلفی
-
۹۴/۰۹/۱۷وای فای مجانی به شرط قلیان
-
۹۴/۰۸/۱۸گمشده
-
۹۴/۰۶/۰۲حسین علیهم السلام
-
۹۴/۰۵/۲۵پنج بعلاوه یک
-
۹۴/۰۵/۱۳چرا وبلاگ نویس شدم....
-
۹۴/۰۵/۰۴انگشتر
-
۹۴/۰۴/۱۵پخش شود....
-
۹۴/۰۴/۱۴مطلب بی نشانی
-
۹۴/۰۳/۳۱سلام...
پیوندها
قشنگه، ولی مشکلی داره که می‌دونم ناگزیری ازش، فوکوس!
سلام من دفعه ی دوم هستش که به وبتون میام مطالبتون خیلی خوبه
خوبه ولی کیفیتش پایینه٫ کادرت رو هم خوب نبستی ....
الان خودت عنکبوتی؟
چرا به خودت حرف بد می زنی؟
پس منم رتیلم!
اصلانم ناگزیر نیست،یعنی چه عکاسی که کلاس رفته،بلده، ناگزیر باشه؟
راستی یعنی چه عنوانت «خودم»
منظور از خودم یعنی عکس اثر خودمه
چه خوبه که روزات اینقدر طولانیه
پاسخ:
ینی چی ؟؟؟؟
ینی چی ؟؟؟؟
من که نفهمیدم.....