سیاه وسفید

اینجا دریچه ای است برای تمام ناگفته های من. تمام سخنانم در اینجا خلاصه میشه....

سیاه وسفید

اینجا دریچه ای است برای تمام ناگفته های من. تمام سخنانم در اینجا خلاصه میشه....

حست تو همچین موقعیتی چیه؟

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۰۸ ب.ظ

فکر کن رفتی حموم
.
.
.
حولت یادت رفته!      
.
.
.
داد می زنی: یکی حوله منو از رو تختم بده...
.
.
.
در یکم باز میشه یه دستی حوله رو میده بهت...
.
.
.
می گیری، تشکر می کنی... خودتو خشک می کنی... لباس می پوشی...
.
.
.
دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی بیای بیرون یادت میفته همه مسافرتن و تو توخونه تنها بودی...!!!
.

  • farjad janati

نظرات  (۷)

  • محسن هاشم آبادی
  • الان زنده ای؟
    حالت خوبه؟
  • محمد دارینی
  • فیلم ترسناک زیاد می بینی؟!!!
  • ایمان صمدی نیا
  • سلام ،
    این نوشته ی شما از نظر علم منطق و فلسفه کاملا مردود بود !!
    با تشکر
  • مرتضی استاجی
  • اه تحت داری؟
  • حمید اسماعیل زاده
  • فکر کن رفتی دستشویی، آب قطع شده.
    داد میزنی یکی آفتابه رو آب کنه بیاره.
    بعد ...

    فرجاد جان، لطفا مطالب خودت رو منتشر کن، آخه چه نوشته هات توی دفترت خاک بخوره؟!
    با عذر خواهی فراوان باید بگم این مطلب رو تو وبلاگ یکی از دوستام خوندم خوشم اومد گذاشتم الانم زندم 
  • هادی سیاوش کیا
  •  یه جوری گفتی انگار...
     مگه تا حالا برات اتفاق نیافتاده؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی